دو دلیل اصلی
۱. مردم باید فشار را تحمل کنند
۲. هدفش را برآورده نمیکند

چرا باید سازوکار مشاورین املاک تغییر کند؟
طی چند روز گذشته، یک خانه اجاره دادم و یک خانه اجاره کردم. بررسی من نشون میده بازار بسیار بزرگ املاک به شیوهی بسیار سنتی اداره میشه. منظورم از سنتی،، استفاده از خودکار و کاغذ و حافظه به جای کامپیوتر و گوشی و ابر نیست، شیوهی برقراری ارتباط بین موجر و مستاجر و بین خریدار و فروشنده خیلی قدیمی و آزارددهنده و وقتبر است.
در این شیوه چنانچه بخواهید آپارتمان را اجاره بدهید چند راه دارید. میتوانید:
– ملک را در دیوار و شیپور آگهی کنید
– ملک را در سایتهای بسیار زیادی که فقط برای املاک کار میکنند، معرفی کنید
– ملک را به یک یا چند بنگاه آشنا بسپرید
در حالت اول، تقریبا تا چند روز، به جای تماس خریداران یا مستاجران، تماسهای بسیاری از بنگاههای املاک خواهید داشت. بنگاهها ملک شما را ثبت کرده و سپس به صورت فایل به مراجعینشان عرضه میکنند
در حالت دوم، اگرچه تماس کمتری خواهید داشت اما بازهم مشتری نهایی چندانی با شما تماس نمیگیرد
در حالت سوم اما، اگرچه هیچ مشاور املاک دیگری تماس نمیگیرد اما مشتری چندانی هم ممکن است نهایتا برای شما نیاید یا ملک در زمان طولانیتری فروش یا اجاره برود
بگذارید از طرف خریدار یا مستاجر نگاه کنیم. اگر شما مستاجر یا خریدار باشید، کار بسیار بسیار بیشتری دارید. باید قبل از هر چیز منطقهی مدنظرتان را انتخاب کنید. سپس مانند بالا، در سه جای مختلف به دنبال ملک بگردید. دیوار و شیپور، سایتهای تخصصی املاک و بنگاهها
بگذارید واقعگرا باشیم. به عنوان مالک یا موجر یا خریدار و مستاجر، ۹۰٪ چیزهایی که در دیوار و شیپور و سایتهای میبینید همان بنگاهیها هستند و اگرچه ظاهرا میتوان در بین املاک جستجو کرد، اما تقریبا اطلاعات هیچ ملکی چنان که باید کامل نیست، عکس درستی نیست، فیلمی از ملک نیست، اطلاعات ناقص هست و تنها یک راه برای پیگیری بیشتر ملک نیست؛ تماس با بنگاه. بعد از تماس با بنگاه و تاکید چند باره درباره شرایط ملک مدنظرتان نهایتا بعد از هماهنگی بنگاه با مالک، و تعیین وقت میتوان ملک را بازدید کرد. در نتیجه سایتها و اپها فقط نقش شروع فرآیند پیداکردن ملک هستند و در ادامه به مشاورین مراجعه میکنیم. خیلیها از جمله خود من ترجیح میدهیم همان اول برویم سراغ بنگاه چرا که در نهایت باید این کار را بکنیم.
وقتی هم که به بنگاه مراجعه میکنیم یکی دو ملک را انحصاری دارند و بقیه را از فایلهای عمومی میخوانند. این فایلها آنچنان که باید درست و بهروز نیستند. بعضا تا ۵ فایل را مشاور املاک جلوی من تماس گرفت و بعد از اعلام مالک مبنی بر واگذاری برداشت. در خیلی از موارد هم علیرغم اینکه گفته میشود ملک تروتمیز است و کف سرامیک و … هست، اما از بدترین نوع سرامیک هست.
اغلب موارد مشاورین هم املاک را بازدید نکردهاند و در اغلب موارد هم عکس و فیلمی از ملک نیست. بماند که اگر عکس و فیلمی هم باشد، حتی اگر با کیفیت باشد، باز هم تصویری از محله و موقعیت و سایر ساکنین نمیدهد.
بنابراین عملا با صرف وقت زیاد و هماهنگی موارد زیادی به صورت تلفنی و حتی حضوری برای بازدید در بهترین حالت میتوان حدود ۵ مورد را در یک روز مرخصی بازدید کرد. اگر بخواهیم به این عدد برسیم باید تقریبا ۲ برابر این تعداد، یعنی حدودا به ۱۰ بنگاه مراجعه کرد. بنابراین تقریبا یک هفته را باید انتخاب ملک صرف کرد.
حال اگر مشاوری باشد که شرایط شما را دقیقا بداند و وقت صرف کند و به جای دهها مورد، فقط چند مورد که بسیار به گزینههای مستاجر یا خریدار نزدیک باشد را به وی نشان بدهد چطور؟

حریم خصوصی به سبک تلگرام :)
اخیرا تلگرام چند قابلیت برای افزایش حریم خصوصی اضافه کرده. این قابلیتها عبارتند از:
- امکان حذف نوشته طرف مقابل در چت خصوصی
- امکان حذف نوشتههای خودت در هر زمانی
- امکان پنهان کردن عکست از افرادی که شمارهشون رو ذخیره نکردی
- حذف امکان ورود به صفحهت با کلیک برروی اسم فرستندهی پیام (مثلا اگر پیامی در گروه فرستاده باشی یا پیامت را فوروارد کرده باشند، افرادی که شمارهشان را ذخیره نکردی، نمیتوانند برروی نامت کلیک کنند و به تو پیام بدهند)
اما این ویژگیها مخصوصا ویژگی اول (پاک کردن پیام فردی که داره باهات چت میکنه) حسابی سروصدا کرده. من هم از جملهی مخالفان این تغییرات هستم و به نظرم گرداندن لقمه دور سر است. به جای این کارها، تلگرام به سادگی میتواند کارهای زیر را بکند:
- به کاربر این امکان را بدهد تا در زمان فوروارد کردن، اسمش کلا آورده نشود (مثل سایر برنامههای پیامدهی، واتساپ، وایبر و …) به این صورت دیگر نیازی به کلی گزینه برای پنهان کردن عکس و پیوند ندادن به صفه و … نیست. به جای اسم نویسندهی پیام، میتواند عبارت (هدایت شده توسط «کاربر هدایتکننده») یا (Forwarded by) را بنویسد تا هدایتکننده هم نویسنده نباشد
- همانند توییتر، اینستاگرام و فیسبوک، اگر فردی که در دفترچهتلفن نیست، پیام داد، به کاربر اعلان ندهد و پیام از افراد ناشناس را به صورت جداگانه نشان دهد. اگر کاربر این پیام را مرتبط دانست، میتواند شمارهی فرستنده را ذخیره کند تا پس از آن همانند یک دوست برای پیامهایش اعلان بگیرد
- افزودن به گروهها و کانالها با تایید و مشخصنمودن دعوتکننده باشد و اعلانی برای آن داده نشود
از طرفی، من، مالک پیام خودم هستم و لذا نباید هیچکسی بتواند در چت خصوصی آن را پاک کند مگر خودم!
به نظرم اگر تلگرام این توصیهها را اجرا کند، حریم خصوصی کاربران خیلی بیشتر رعایت میشود تا مواردی مثل پنهان کردن عکس پروفایل و …

یکی از ایرادهای ماژولهای جاوااسکرپیت
در چند سال اخیر در جاوااسکریپت میتوان ماژول تعریف کرد. ماژولها کمک خوبی هستند اما نحوه مدیریت کردن آن دستکم یک مشکل را به وجود آوده است. فرض کنید شما یک ماوژل با چند خروجی (export) دارید که یکی از آنها میتواند خروجی پیشفرض باشد (export default). یکی از مشکلاتی که خیلی رخ میدهد وارد کردن (import) خروجی پیشفرض به عنوان خروجی معمولی و یا برعکس است که عملا باعث میشود برنامه به مشکل بخورد. بدتر اینکه در صورتی که خروجی پیشفرض را به عنوان خروجی معمولی، وارد کنید، (یا برعکس) جاوااسکریپت خطا نمیگیرد

آتشسوزی مدارس؛ راهکار چیست؟
متاسفانه در چند سال اخیر چند مورد آتشسوزی در مدارس باعث فجایع بزرگی شده است. آتشسوزی در شینآباد و حالا هم در زاهدان. از آنجایی که من خبرنگار تحقیقی نیستم و از دور به عنوان یک شهروند ازین اتفاقات ناگوار مطلع میشوم احتمالا موارد زیاد دیگری هم هست که به خاطر ندارم.
موجی در اینترنت و در بین مردم راه افتاده که چرا برای گرمایش کلاسهای درس همچنان از بخاریهای نفتی استفاده میشود. حتی بسیاری به طعنه و کنایه میگویند چطور ایران برای حزبالله و حماس پول دارد ولی برای مدارس نمیتواند بخاری بخرد؟ البته حرف درستی است ولی مشکلی را حل نمیکند.
متاسفانه در این بین اولین و آخرین افرادی که آماج انتقادات هستند وزیر آموزش و پرورش و افرادی هستند که اگرچه انتقاد فراوانی به ایشان وارد است، اما مقصر درجه دوم هستند.
بگذارید از نگاه کسی که دنبال مقصر اصلی میگردد نگاه کنیم. در مدرسهای از دهها هزار مدرسهی کشور، بخاریای آتش میگیرد، چرا باید وزیر مقصر اصلی باشد؟ در حالی که وزیر نمیتواند اولا همه این مدارس را همزمان مدیریت کند و دوم اینکه اصولا در این جایگاه نیست. در حالی که مقصر اصلی این حادثه نه بخاری نفتی نه وزیر بلکه مدیر آن مدرسه هست. وظیفهی مدیر مدرسه بررسی ایمنی کلاسهای درس و گزارش موارد ناایمن و حتی تعطیلی کلاسهای درس و مدرسه در زمانهایی است که امکان برقراری امن کلاسها نیست. بنابراین مقصر اصلی در این واقعه مدیر و نطافتچی است. در مرحلهی دوم اما مقصر اصلی مسئول کلاس در آن لحظه است. معلمی که سر کلاس هست باید بتواند آن لحظات حساس را مدیریت کند. اتفاقی که در شینآباد افتاد نمونه نادانی معلم است. چرا که معلم به جای خارج کردن دانشآموزان از کلاس، سعی کرده به طور کاملا احمقانهای بخاری نفتی را از کلاس خارج کند! کافی بود به جای این کار احمقانه اول بچهها از از کلاس خارج میکرد و سپس بخاری را که تا آن موقع چکه میکرده و خطر چندانی نداشته را با رعایت نکات ایمنی خاموش یا خارج میکرد. قاعدتا باید کپسول آتشنشانی در مدرسه میبود تا در این زمانها برای جلوگیری از گسترش آتش استفاده میشد.
اما از جهاتی دیگر بازهم وزیر در این موضوع مقصر نیست. چرا که تا زمانی که لولهکشی گاز طبیعی انجام نشده است، امکان استفاده از بخاری گازی فراهم نبوده و بنابراین از این جهت هم وزیر تقصیری ندارد
اما تقصیر وزیر چیست؟
البته وزیر و سازمان آموزش و پرورش مقصر هستند. آنها میتوانستند با استفاده از بخاری برقی و اندکی هزینهی بیشتر در تهیه بخاری برقی (و نه حتی هزینهی برق، چرا که برق مدارس رایگان هستند) با کنار گذاشتن بخاری نفتی امکان حادثه را کم کنند. علاوه بر این آموزش و پرورش میبایست دورههای مدیریت آتشسوزی و سایر حوادث مانند زمینلرزه و سیلاب را به صورت همیشگی برگزار کنند و کادرهای مدرسه را نه به صورت صوری بلکه به صورت واقعی آزمایش کنند. این آموزشها و آزمایشها باید همیشگی و واقعی باشد و حتی در صورت لزوم از مصدومین حرفهای برای آموزش بهتر استفاده کنند.
واقعیت آنست که عمدهی آموزشها و آزمایشها الکی و بدون نتیجهی واقعی هستند. این موضوع محدود به ایران و جهان سوم هم نیست. به عنوان مثال هر هواپیمایی قبل از ورود به ناوگان هوایی کشوری مانند آمریکا، برای مجوز پرواز نیاز به آزمون خروج اضطراری دارد به این صورت که هواپیما باید طوری طراحی شود که در زمان حداکثر چند دقیقه تمام مسافران بتوانند خارج شوند. حتی برای این منظور پیشنهاد شده که راهروی خروج از هواپیماها باید به اندازه یک نفر عریض باشد و نه بیشتر. چرا که عرض بیشتر، بینظمی را بیشتر و سرعت خروج را کمتر میکند. در یک حادثهی آتشسوزی در یک هواپیما علیرغم اینکه درهای اضطراری باز شده بودند، متاسفانه نزدیک به ۱۰۰ نفر فقط به خاطر تنفس دود آتشسوزی فوت میکنند. محققان برای بررسی اینکه چرا مسافران علیرغم وجود زمان زیاد نتوانستند از هواپیما خارج شوند، یک آزمون ساده برگزار کردند. تمامی صندلیهای هواپیما را مانند یک پرواز معمولی با مسافران معمولی پر کردند و سپس برای اجرای آزمون، به مسافران اعلام کردند تا لحظاتی دیگر درهای اضطراری هواپیما باز میشوند. با مسافرینی که زودتر از بقیه خارج شوند، ۱۰۰ دلار جایزه خواهند داد! مسافران برای رسیدن به صد دلار چنان همدیگر را هل میدادند که بعد از ۱۰ دقیقه فقط نیمی از مسافران خارج شده بودند!!
در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید راهروی خروج را باریکتر طراحی کنند و سازوکارهای دیگری را هم پیشبینی کنند تا مسافرانی نه برای ۱۰۰ دلار که برای جان خودشان میخواهند از هواپیما فرار کنند، بتوانند در زمان بسیار کمتری خارج شوند.
حالا مانورهای آمادگی زلزله را با واقعیت بررسی کنید. جایی که کرکر خنده شده و دانشآموزان جز مسخره واکنش دیگری نشان نمیدهند
درسی از فرابانک
نزدیک به ۳ هفتهی پیش، یکی از دوستانم گفت که فرابانک، پیامک فلان بانک را نمیخواند. من فکر کردم الگوی پیامک بانکی اون بانک عوض شده، چیزی که رایجه و همیشه رخ میده. یک فاصله زیاد یا کم میشود، عبارتی حذف یا اضافه میشود، ترتیب عناصر پیامک تغییر میکند و گاهی حتی نشانههای پنهان اضافه میشوند، مثل نشانه چپ به راست و یا راست به چپ
در این موارد، ازشون میخوام طبق روال، نمونه پیامک را مطابق استاندارد، بفرستند تا پس از بررسی به عنوان الگوی رسمی برای همه منتشر بشود. اما در این مورد خاص، به خاطر اینکه مدت زیادی بود، نمونه پیامکهای دریافتی را بررسی نکرده بودم، حدود ۱۲۰۰ پیامک جدید داشتیم!!! اغلب این پیامکها، تکراری هستند و با الگوهای موجود میتوان خیلی سریع بررسی کرد.
بنابراین برای بررسی این پیامکها، دست به کار شدم و یکییکی، بررسی میکردم. به این صورت که صفحهی پیامک را باز میکردم و اگر الگوی پیامک، موجود بود، پیامی در صفحه نمایش داده میشد که با تایید من، پرونده پیامک، بسته میشد. اما اگر هیچ الگویی برای پیامک موجود نباشد، دو راه دارم.
- الگویی برای همان پیامک ایجاد کنم
- الگوی مشابه را برای پشتیبانی از این پیامک، تغییر بدهم.
با توجه به اینکه پیامکهای برخی بانکها در حد فاصله تغییر میکنند، لذا به جای ایجاد الگو به ازای هر پیامک نمونه، الگوی قبلی را تغییر میدادم. فرآیندی که بسیار زمانبر بود و البته خستهکننده. چرا که کشف این که در خط ۶م بین کاراکتر ۱۰ و ۱۱، یک فاصله افزوده شده، خیلی ساده نیست. خوشبختانه برای این موضوع، ابزارهای خوبی موجود است و چند ابزار خوب برای بررسی و مقایسه و تطبیق، در فرابانک نوشتهام.
بهرحال، همچنان که پیش میرفتم متوجه شدم تعداد پیامکهایی که هماکنون الگو دارند، آنقدر زیاد هست که بهتر است یکییکی بررسی نشوند. لذا برای بررسی و انتخاب الگو به صوررت خودکار به صورت دستهجمعی، یک برنامه نوشتم. این برنامه در اولین گام، تعداد پیامکها را از ۱۲۰۰ به ۶۰۰ تا کاست. اما همچنان ۶۰۰ پیامک، تعداد خیلی زیادی هست. در نتیجه به ازای هر الگوی جدید، دوباره فرآیند کشف نمونهپیامکهای بانکی الگودار را انجام میدادم. بررسی کل پیامکها زمان خیلی زیادی برد. اما پس از پایان بررسی و پیدا کردن تقریبا ۳۰ الگوی جدید! و البته کشف چند پیامک که با سیستم فعلی امکان پردازش ندارند، از دوستم خواستم دوباره بررسی کنه. متاسفانه جواب همچنان منفی بود. اگرچه قاعدتا با توجه به وجود الگو، سیستم میبایست، پیامک را تشخیص میداد، ولی تشخیص نمیداد!!
بالاتر نوشتم تعدادی پیامک بود که با سیستم فعلی تشخیص داده نمیشد. مثلا پیامکی که به جای شماره جساب، شماره کارت دارد. یا پیامکی که هم شماره کارت مبدا را دارد و هم مقصد را ولی شماره حساب ندارد. یا پیامکی که تاریخ دارد ولی ساعت ندارد!
در فرابانک سیستمی برای تشخیص نسخه برنامهی ارباب رجوع داریم. مثلا اینکه پیامک الف توسط شماره ۱۸ قابل پردازش هست ولی توسط نسخه ۱۷ قابل پردازش نیست. به همین صورت، به هر برنامه فقط الگوهایی که پشتیبانی میشوند، نمایش داده میشوند. خلاصه، وقتی دوستم گفت باز هم پیامک را نمیخواند، ازش خواستم به صورت دستی، دکمه بهروزرسانی الگوها را بزند و تصویرش را بفرستد. تصویری که فرستاد، شوکه کننده بود! هیچ الگویی برای دوستم دانلود نمیشد!!! وقتی خوب بررسی کردم متوجه شدم هیچ الگویی برای نسخه ۲۰ وجود ندارد و در نتیجه هیچ الگویی دانلود نمیشود و در نتیجه هیچ پیامکی را پردازش نمیکند! به همین سادگی.
بعدتر که نسخه ۲۰ را به الگوها، افزودم، دوستم با بهروزکردن الگوها، توانست پیامکها را بخواند!!
به همین سادگی. اینو اینجا نوشتم که بگم اغلب اوقات، مشکلات، راهحلهای سادهتری دارند و ماها نمیبینیم. من به اشتباه تصور میکردم که ساختار پیامک بانکی عوض شده و حالا که باید یکی را بررسی کنم خب همه ۱۲۰۰ تا بررسی کنم. دوستم هم میتوانست بگوید فرابانکش هیچ پیامکی را نمیخواند نه اینکه بگوید پیامکهای بانک فلان را نمیخواند و من را گمراهتر کند.
اگرچه نهایتا این فرآیند باید انجام میشد، بررسی تمام ۱۲۰۰ پیامک و تهیه ابزارهای بررسی سریع، ولی میتوانست بعدتر هم انجام بشود. اما من با بیتوجهی، زمان زیادی دوستم را معطل کردم و حالا شرمندهش شدم
یک شخصیت اجتماعی چطور باید حرف بزند؟
چیزهایی که مینویسم، فقط برای خودم معتبر هستند.
- باید از عبارات و ضربالمثلها هر چه کمتر استفاده کند. مثلا روحانی گفته (مگر به کمر اصل ۵۹ قانون اساسی بیل خورده است که از آن استفاده نکنیم). باید میگفت اصل ۵۹ میتونه راهگشای ما باشه
- سعی کند از عبارات کناییشرطی خیلی کم استفاده کند. در مثال بالا، لازم نبود اصلا این عبارت گفته شود. اگر به صورت «اصل ۵۹ میتونه راهگشای ما باشه» گفته بشه خیلی بهتر است
- باید واضح صحبت کند.
دستهبندیهایی که من میشناسم
هر روز کلی حرف در دنیای توییتر زده میشه. یکی به اصلاحطلبان میگه اسهالطلب یا استمرارطلب. اون یکی میگه حاضرم بمیرم ولی برانداز نباشم و …
میخوام اینجا برای خودم مشخص کنم هر کسی رو چطور دستهبندی میکنم:
- برانداز، کسی هست که دوست داره مردم در خیابانها تظاهرات کنند، به پاسگاهها و ادارات دولتی حمله کنند و نهایتا نظام فعلی را به این صورت از بین ببرند. در مورد فردای براندازی هیچ دیدگاه مشترکی بین اغلب براندازها نیست ولی گروه مدافع برخورد خشن و اعدام دستِبالا را دارند
- تحولخواهان، اعتقاد به تغییر قانون اساسی دارند، منتهی با فشار بدنه جامعه بدون انقلاب. هنوز سازوکار تغییر قانون اساسی بدون انقلاب چندان واضح نیست. اما به نظر من امکانش هست. بخشی از این گروه خود را اصلاحطلب میدانند
- اصلاحطلب. اصلاحطلبها به نظرم در یک دوراهی تاریخی قرار گرفتهاند که باید تعیین کنند چقدر میخواهند اصلاح کنند. طبق دستهبندی من، خط قرمز اصلاحطلبها، تغییر قانون اساسی از روشی به غیر از روشهای مشخص شده در خود قانون اساسی هست.
این از دستهبندی من 🙂
متاسفانه ما هنوز دنبال قهرمانیم
نماینده مجلس از یک موضوع مهمی صحبت کرده. خود این صحبت یک گام خیلی خیلی بزرگه. برای ماها، برای جامعهی ایران، برای ساختار حکومتی ایران، این قدم خیلی بزرگه. بعد خیلیها به جای تقویت و حمایت و پیشتیبانی و حتی تشویق بقیه به ادامهی این کار، کاملا توهینآمیز میگن «پس خودت باید ادامه بدی»! خیلی ساده! هیچ دلگرمی که نمیدن، بیادبانه، میخوان اون نماینده، اون فرد، اون آدم، خودش، تک و تنها بره همه کارها رو بکنه. نه تنها دلگرمیای داده نمیشه، نه تنها همکاریای نمیشه که بقیه رو هم برای ادامهی مسیر، تشویق نمیکنند. تشویق نمیکنند تیم ساخته بشه. تشویق نمیکنند و نمگن «آفرین که تا اینجا آمدی، بقیهش رو ما هم هستیم. فلانی! تو هم باید کمک کنی»
